هیئت هفتگی، چهارشنبه 21/8/1393 (خلاصه سخنرانی+عکس)
بسم الله الرحمن الرحیم
هیئت نائبة الزهرا (س) به حول و قوه الهی روز چهارشنبه 21 آبان ماه
1393 در نمازخانه دانشگاه با موضوع بررسی و تحلیل خطبه حضرت زینب (س) (2) برگزار شد؛
در ادامه یک سیر تاریخی از زمان پیامبر اکرم (ص) تا شهادت امام حسین (ع) و حوادث
بعد از عاشورا و سپس خطبه ایشان در کوفه بررسی شد. در ادامه تصمیم بر آن شد که چکیده
مطالب پیرامون این موضوع که با حضور استاد ارجمند سرکار خانم فشارکی از اساتید حوزه
دانشجویی را خدمت شما عرض نماییم.
جهت مطالعه خلاصه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
صحبت از مکان برگزاری هیئت آغاز شد:
کارهایی که آدم در مسجد انجام بشود خیرات و برکاتش چند برابر می شود.
یک توضیح اجمالی برای درک بهتر این موضوع خواهم داد.
- چرا با اینکه چند پنجره فولاد در صحن های مختلف (آزادی، جمهوری) حرم امام رضا (ع) است مردم یا مریضان پشت پنجره فولاد در داخل صحن انقلاب می ایستند؟
شیخ طوسی در علوم مختلف تبحّر داشتند و شاه عباس یک سری کارهای عمرانی را به این بزرگواران سپردند که کار عمرانی یک سری در اصفهان و حرم امام رضا (ع) به ایشان سپرده شد. برای اینکه پی ببرید چقدر ایشان در این زمینه علم داشتند ابتدا من یکی از دست ساخت های ایشان در اصفهان عرض می کنم، ایشان در اصفهان یک مدرسه ای ساختند آن هایی که می خواهند فلسفه بخوانند در این قسمت مدرسه بنشینند و آنهایی که می خواهند ریاضی بخوانند در این قسمت مدرسه به این دلیل که این مدرسه را در مدار سیّاره ای ساختند که فلسفه را بهتر می فهمند و این جا در مدار سیّاره دیگری ساختند که ریاضی را بهتر می فهمند و حالا یک فردی که این قدر به علوم مختلف متبحّر است، این صحن و رواق ها را ساخته است و ایشان پنجره فولاد را ساخته اند، این پنجره فولاد دو تا امتیاز دارد یکی این که رو به حرم امام رضا (ع) و دیگری اینکه رو به قبله است و حتما شیخ طوسی این علوم را لحاظ کرده که این قدر برای مردم این پنجره فولاد مورد توجه است و اینجا حس بهتری دارد.
این را گفتم به این دلیل که جلسه ما هم در نمازخانه درحال برگزاری است و ان شاالله اینکه خودش موجب این باشد که بتوانیم بهره بیشتری را ببریم، ما در تعلیمات دینی مان داریم که شرف المکان و شرف الزمان تاثیر دارد. زمانی که پسران حضرت یعقوب به پیش پدر آمدند که عذرخواهی کنند گفتند الان نمی بخشمتان بعدا برایتان استغفار می کنم که آن بعدا سحر شب جمعه بود چون در آن زمان تاثیر بیشتری داشت.
از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است، در جلسه قبل یک سیری از تولد تا رحلت بانوی بزرگوار را خدمتتان عرض کردم، قبل از بیان خطبه یک مقدمه ای باید عرض کنم، پیامبر اکرم (ص) وقتی در مکه مبعوث شدند با مشرکان مقابله کردند تا اینکه مشرکان ایشان را این قدر اذیت کردند که مجبور شدند به مدینه هجرت کنند و در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل دادند، به مرور زمان شهرها و بخش های دیگر به ایشان پیوستند البته قلمرو حکومت پیامبر اکرم (ص) همان مکه و مدینه بود اما جاهای دیگر مثل طائف به ایشان ایمان آوردند و پیامبر اکرم (ص) فرمانداری آن شهرها را به خود آن ها که تازه مسلمان بودند می داد بعد از پیامبر اکرم (ص) غصب خلافت شد ابوبکر و عمر نه به خاطر ترویج اسلام به خاطر افکار خودشان تمایل داشتند قلمرو حکومت اسلامی گسترش دهند از طرفی هم حکومت ساسانی متزلزل شده بود و جنگ های داخلی در داخل ایران داشتند و فضای بازی ایجاد شده بود و خیلی از شهرهای ایران به دلیل اینکه از جنگ های داخلی خسته شده بودند خودشان را تسلیم این ها می کردند.
عمر نسبت به ابوبکر سال های بیشتری را خلیفه بود و برای هر بخشی فرمانداری را مشخص کرده بود و زود به زود فرماندارها را عوض می کرد، مناطق مسلمان نشین اصلی همین عربستان بوده است که پیامبر اکرم (ص) دیده بودند و درک کرده بودند و بقیه جاها بعدا مسلمان شدند، یه جایی مثل شام که قبلا مسلمان نبودند در زمان عمر به دست معاویه فتح شد و مردم شام از طریق معاویه با اسلام آشنا شدند البته آن اسلامی که مدنظر خودش بود و تنها فرمانداری که عمر عوض نکرد معاویه بود که 17 سال فرماندار شام بود و مردم شام هرچیزی را که معاویه می گفت قبول می کردند، همین است که مسلمانان شام و مدینه کاملا باهم متفاوت اند، مردم شام ظاهر اسلامی دارند و اصلا نمی شود گفت که مسلمان اند.
زمان عثمان می شود و کارشکنی هایی که معاویه انجام می دهد و بعد هم امام علی (ع) در مدینه به حکومت می رسند و برای ساماندهی شورش های که معاویه ساماندهی می کند که بتوانند آن را کنترل کنند، پایتخت حکومت خود را به کوفه منتقل می کنند که به شام نزدیک باشند به دلیل این که دامنه قلمرو حکومت خیلی وسیع است و قاعدتا پایتخت باید مرکز باشد، امام علی (ع) کوفه را برای اینکه نیروهای نظامی را تربیت کنند مثل یک شهرک نظامی برای مقابل با شورش ها، بعد کم کم این نیروهای نظامی خانواده هایشان را می آورند و این شهر بزرگتر می شود. به دلیل اینکه معاویه مداوم شورش ترتیب می داد و حضرت مردم کوفه را برای مبارزه دعوت می کرد اما مردم کوفه خسته می شدند و می گفتند ما چقدر بیاییم با اینها مبارزه کنیم و همین باعث شد جنگ صفین ناتمام بماند و همین ساده لوحی نتیجه جنگ را به معاویه واگذار کند.
در زمان امام حسن (ع) هم معاویه با پول و قدرت مردم کوفه را فریب داد و مردم کوفه امام حسن (ع) را یاری نکردند.
در زمان امام حسین (ع) یزید به روی کار آمد و هیچ جور نمی شد با یزید کنار اومد، بر اساس دعوت هایی که از مردم کوفه شده بود امام حسین (ع) به سمت کوفه حرکت کردند و حکومتی برای شیعیان تشکیل دهند و در مقابل یزید بایستند. از طرفی هم یزید هم نیروهایش را سمت امام فرستاده بود که امام را مجبور کنند بیعیت کنند و تهدید بکنند، امام راه های مختلفی را پیگیری کردند به همین دلیل با خانواده اش رفت چون نمی خواست که جنگ کند و واقعه کربلا اتفاق افتاد، امام حسین و یارانشان به شهادت رسیدند و حضرت زینب (س) به سمت کوفه می روند، (همین 20 سال پیش زنان کوفه با عزت و احترام از امام علی(ع) خواسته بودند که دخترتان بیاید و برای ما کلاس تفسیر قرآن بگذارد.) درحالی که برادرانش و برادرزاده هایش همه شهید شدند و یک عده از مردان اسیر شدند با غل و زنجیر و چادر حضرت زینب (س) از سرشان کشیدند و این فضا در نظر بگیرید با این شرایط که اکثریت از خانواده شان به شهادت رسیدند حضرت چه حالی دارند؟!
این خانم وارد کوفه شد دو دسته در کوفه هستند، یک عده مردم کوفه اند که ایمانشان ایمان مردم مدینه اند و یه عده هم ایمان شامی دارند، آنهایی که امام حسین (ع) را کشتند ایمان شامی داشتند.
حضرت زینب (س) برای آن ها می خواهد صحبت کند. شهر کوفه امام علی (ع) و بیست سال پیش حضرت زینب (س) را دیدند. حضرت زینب (س) و کاروان به شکل بدی وارد کوفه شدند، بچه های کوچک سرو صورت خاکی و پریشان و سرهای سر به نیزه جلوی آن ها، مردم اصیل کوفه با دیدن این صحنه خیلی متاثر شدند و شروع می کنند به گریه کردن، حضرت زینب (س) هم به آن ها می گوید اگر شما سستی نکرده بودید و برادر مرا همراهی می کردید این طور نمی شد حضرت زینب (س) به اطراف خود آگاه است.
حضرت زینب (س) خطاب به آن ها در حالی ناراحت است اما محکم و باصلابت می گوید:
الحمدلله، ستایش از آن خداست و درود خدا بر جدّم محمد مصطفی (ص) و بر خاندان برگزیده اش (ص)، ای مردم کوفه، ای کسانی که اهل نیرنگ هستید، برای ما دارید گریه می کنید؟! اشک چشمتان خشک نشود، همیشه در حال گریه باشید.
وقتی حضرت زینب (س) با حمد و ستایش خدا شروع کردند، معلوم است که آدمی نیست که تحت تاثیر قرارگرفته از ناراحتی بگوید. خطبه خواندن یعنی اینکه یک جایی باشد، فضا را برای شما باز بکنند، آماده بکنند شما بیایید سخنرانی بکنید، برای حضرت زینب (س) این فضا و جایگاه را فراهم نکردند که بیاید سخنرانی بکند، ایشان شرایط را دیدند خودشان شروع به سخنرانی کردند. فرض کنید مثلا من بروم وسط دانشگاه چند نفر جمع شدند و من شروع کنم به سخنرانی کردن، خیلی سخته، خیلی جرات و جسارت می خواهد، این هنر حضرت زینب (س) بود که با این شرایط برای مردم سخنرانی کرد و معلوم است که حرفه ای است، حضرت سخنور بودند، حضرت شجاع است، صرفا تحت تاثیر عواطفش قرار نگرفته است، معلوم است که عالم و عارف است که با حمد خدا شروع کرده است این جوری شروع نکردند که بگویند خدایا چرا این همه بلا سر ما می آید؟!
جمله کوتاه است اما پیام خیلی زیاد دارد. مدل کار کردن بانوان نمونه مثل حضرت زینب (س) مدل زنانه است نیامدند شمشیر دستشان بگیرند و بجنگند، از جنس تحریک عواطف مردم در عین به کار انداختن عقلانیتشان استفاده می کنند.
کسانی که ظاهر اسلامی دارند و حرف های اسلامی نمی زنند به اسلام خیلی ضربه می زنند مردم کوفه هم همین گونه بودند.
حضرت به آنها می گوید: شما چه حسنی دارید؟ چه اخلاق خوبی داری؟! جز اینکه چاپلوسی می کنید؟ ولی موقع حساس پشت آدم را خالی می کنید. شما دل هایتان پر از کینه است. شما نسبت به ما احساس خوبی ندارید. اگر شما از ما کینه نداشتید چرا برادر و پدر من را تنها گذاشتید؟ شما مثل یک سبزه ای می مانید که از روی کودهای حیوانی در می آیید یعنی یه چیزهای به درد نخوری را می خورد تا رشد پیدا کند.
اول باید آگاهی بعد انگیزه و بعد باعث می شود یک رفتار شکل بگیرد. بحث چشم انداز زندگی و اینکه قبر و قیامتی است و اینکه زندگی محدود به دنیا نیست یکی از آن عواملی است که به ما انگیزه می دهد. حضرت زینب (س) به آن ها توجه می دهد و می فرماید:
شما برای عاقبتتان برای قیامت کار بدی کردید و این نتیجه بدی برای شما در پی خواهد داشت، آیا گریه می کنید؟ و الان دارید ناله می زنید به خدا سوگند بیشتر گریه کنید و کمتر بخندید، دامن خود را به ننگ آلوده کردید، چگونه می توانید خون پسر خاتم پیامبران، سید جوانان اهل بهشت را بشویید؟! چظور می توانید جبران بکنید؟! ایشان (امام حسین (ع)) پناهگاه شما بود. شما هروقت مشکل داشتید به ایشان (امام حسین (ع)) پناهنده می شدید، ایشان (امام حسین (ع)) از شما حمایت می کرد، به شما کمک می کرد، بدانید که کار زشتی را انجام دادید، کوشش ها هدر رفت، اگر شما کمک کرده بودید امام حسین (ع) مستقر شود کلی برای شما بهتر بود ولی شما نگذاشتید این اتفاق بیفتد، شما در این تجارتی که کردید که پول از معاویه بگیرید ضرر کردید، حالا خواهید دید. ای مردم کوفه می بینید چقدر جگر پیامبر را خون کردید می بینید من که پرده نشین بودم را مجبور کردید که بیرون بیایم و حرف بزنم، داشتم زندگی می کردم آرامش داشتم، من را بیرون کشیدید، امثال من را مجبور کردید که بیرون بیایند و برای شما حرف بزنند. یادتان باشد که شما خون امام حسین (ع) را نریختید خون پیامبر اکرم (ص) را ریختید. گناهان شما این قدر آشکار است که نمی شود آنها را پوشاند، اگر آسمان خون بارید تعجب نکنید چون از کار شما مطلع شده است، سزایش همین است چون شما قاموس طبیعت را برهم زدید و این ها چیزی نیست در مقابل عذاب اخروی که در انتظار شماست و خداوند می خواست با شما مثل شما رفتار کند.
در ادامه حضرت زینب (س) به آن ها می گوید: اگر همان جور که دوست دارید اتفاق های خوب زود برایتان اتفاق بیفتد خدا هم اتفاق های بد را به همان سرعت برای شما پیش می آورد، یک دانه از شما روی زمین باقی نمی ماندید اما خدا به شما مهلت می دهد. خدا مثل شما نیست که اگر از دست کسی ناراحت شدید سریع از بین ببریدش، خداوند صبور است و با اینکه جنایت به این بزرگی را کردید اما به شما مهلت می دهد.
این سخنرانی کسی است که غم و غصه دارد یا اینکه می خواهد مردم را متوجه و آگاه کند. همین حرف ها باعث می شود مردم کوفه متحوّل شوند و کوفه مرکز علماء و مرکز احادیث شیعه قرار گرفت.
صلــــــی الله علیــــــک یا عقیـــــله بنی هــاشـــــم