هیئت هفتگی، چهارشنبه 28/8/1393 (خلاصه سخنرانی+عکس) :: هیئت دانشجویی نائبة الزهرا (سلام الله علیها)

هیئت دانشجویی نائبة الزهرا (سلام الله علیها)

دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری

هیئت دانشجویی نائبة الزهرا (سلام الله علیها)

دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی (ره) شهرری

اسلایدر

هیئت دانشجویی نائبة الزهرا (سلام الله علیها)

بسم الله الرحمن الرحیم

هیئت نائبة الزهرا (س) به حول و قوه الهی روز چهارشنبه 28 آبان ماه 1393 ساعت 10 صبح در نمازخانه دانشگاه با موضوع بررسی و تحلیل خطبه حضرت زینب (س) (3) با محوریت "عطوفت اهلبیت زیر نظر خداوند و بخشی از خطبه حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در شام" برگزار شد. در ادامه تصمیم بر آن شد که چکیده مطالب پیرامون این موضوع که با حضور استاد ارجمند سرکار خانم فشارکی از اساتید حوزه دانشجویی را خدمت شما عرض نماییم.
جهت مطالعه خلاصه مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمایید.


چکیده مطالب:

ابتدا صحبت استاد این گونه آغاز شد:

خداوند برای همه ی بندگان کل دنیا مهربان است امّا برای آن هایی که در مسیر خداوند قرار دارند مهربان تر است.

یک خدایی داریم که با همه مهربان است کاری ندارد که ما ایمان داریم یا نه، هیچ انگیزه ای در خدا نیست که بخواهد به کسی بدی کند، پس این خدا قابل ستایش است و پیامبر اکرم (ص) مبعوث شده است که بگوید خداوند عزوجل این گونه است و خداوند را به مردم معرفی کند و پیامبر اکرم (ص) در شرایطی آمده است که اصلا زن هیچ جایگاهی نداشته است و حتی مردها هنگام تشکّر از کسی، همسرانشان را هدیه می دادند. کارهای دیگری که مردم آن زمان انجام می دادند غارت گری، جنگ، قطعه قطعه کردن همدیگر و شکنجه های سخت و... بود.

پیامبر اکرم (ص) ما در چنین شرایطی مبعوث شدند در اوج مهربانی.

خداوند در سوره بقره به پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کاری با آن ها نداشته باش، بروید با مردم نماز بخوانید و...

پیامبر در جنگ هایش هم زیاد کشت و کشتار نبوده است، در 27 جنگ که داشتند 500 نفر تقریبا کشته داشتند و اسیران جنگ هم به بهانه های مختلف (سواد آموزی به مسلمانان و...) آزاد می کردند.

پیامبر اکرم (ص) در جنگ هایشان کشته ها را عریان و قطعه قطعه نمی کردند.

وقتی پیامبر اکرم (ص) مکه را فتح و محاصره می کند، جنگ نمی کند. سه روز فرصت می دهد که هرکس هر حرفی دارد بزند، اعتراضی دارد بگوید، کاری باشما ندارم امّا فقط بروید این جا خانه خداست، جای مشرکین نیست، نمی خواهد ایمان بیاورید از این جا بروید.

این مسائل را مطرح کردم تا بدانید اسلام این است و برای همه انسان ها ارزش قائل است، نه اینکه اگر کسی چادر سر نمی کند به جهنم می رود و...


حضرت زینب (س) زمانی سخنرانی می کنند که اصلا برای زن ارزش و جایگاهی قائل نبودند. ایشان وقتی به شام پیش یزید (نوه آکلة الاکباد) می رسند در آن جا سر امام حسین (ع) را می آورند و با چوب خیزران شروع به زدن می کنند و آن جا بود که حضرت زینب (س) شروع کردند به گریه کردن. بالاخره هر انسانی تا اندازه ای صبر دارد و بعد شروع به حرف زدن کردند امّا در حرف هایشان نگفتند فلان فلان شده ها، این ها (حضرت زینب و ... ) آمدند به مردم بگویند این کارها زشت است و خودشان در همین حال است که زشت صحبت نمی کنند. خیلی کار سختی است که با شما بدرفتاری بکنند امّا تو خوب رفتار کنی.

خطبه حضرت زینب (س) در شام این گونه آغاز می شود: الحمدلله رب العالمین. این به این معناست که خدایا شکرت و تو هیچ وقت برای من بدی نمی خواهی و همان ما رایت الا جمیلا (جز زیبایی چیزی ندیدم) است و نکته دوم اینکه به جبهه مقابل می گوید همین الان هم اگر شما برگردید خداوند رب العالمین است.

آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده ها بنشانى، ولى دختران رسول خدا (ص) را اسیر کرده و به این سو و آن سو بکشانى و در حالى که پرده حرمت آنان را دریده و چهره هاى آنان را در معرض دید مردم قرار داده اى، آنها را توسط دشمنان در شهرهاى مختلف بگردانى، تا مردم هر کوى و برزن به تماشاى آنان بنشینند و افراد دور و نزدیک و پست و شریف به چهره هایشان چشم بدوزند، با آنکه همراه آنان مردان و حمایت گرانشان نبودند؛

اشکال ندارد ما چیزی به شما نمی گوییم، داد نمی زنیم ... خدا منتقم است و انتقام ما را می گیرد.

این کار تو باعث شد این زخم ما که بسته شده دوباره باز شود. این تمام شد و در مجلس یزید ولوله ای شد، زن یزید و پسرش تحت تاثیر قرار گرفتند و از فردا، موقع نماز زن و پسر یزید به یزید دیگر اقتدا نمی کنند.

به امام سجاد (ع) اجازه می دهد که صحبت کند.

امام سجاد (ع) اول سپاس خداوند را می کنند. و سپس می گویند: من فرزند مکّه ام، فرزند زمزم هستم. من از نسل ابراهیم و اسماعیلم، من فرزند کسی هستم که از مسجدالحرام به مسجد الاقصی رفت، من فرزند کسی هستم که با ملائکه آسمان نماز می خوانم. بعد یاد می کند من پسر فاطمه الزهرا (س) هستم. در این لحظه چنان در جمعیت ولوله ای به پا می شود که اشک امان نمی دهد، قبلا حضرت زهرا با خطبه هایش دل های اینان را شخم زده است.

یزید که دید در حال مغلوب شدن است به موذنمی گوید که اذان بگو: الله اکبر، اشهدان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله، در این لحظه امام سجاد (ع) می گوید این جدّ من است یا جدّ تو، که اگر بگویی جدّ تو که دروغ گفتی و اگر جدّ من است پس چرا با پدرم این چنین کردی؟ در این لحظه امام سجاد شروع به گریه کردن می کند و یزید دوباره می گوید تند اقامه را بگو و سپس می ایستد که نماز بخواند مردم متفرق می شوند.

ما چند تا کتاب از امامان داریم؟ هیچی.

به این دلیل امامان تالیفات ندارند این است که آن ها انسان تربیت می کنند نه کتاب که به داخل قفسه کتاب رود.

امام سجاد به بازار می رفتند و برده می خریدند و برده ها سر سفره خودشان می نشاندند و می گفتند تو مهمان من هستی، رشد می کردند و وسیله ازدواج آن ها را فراهم می کرد و بعد آزادشان می کرد و بعد از آزاد شدنشان به شهرهای دیگر می رفتند و می گفتند ما آزاد شده ی سجّادیم.

  

اگر یک نفر را وصل کردی ............. بدان که سردار یاری.

صـلی الله علیـک یا نائبـة الزهـرا، زینـب کبــری

 
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۰۱
خادم الزینب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی